هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت راهبردی منابع انسانی بر رضایت شغلی و قانونشکنی کارکنان صنعت برق با نقش تعدیلگر رهبری خدمتگزار میباشد. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارکنان برق شرکت سهامی برق منطقهای مازندران و گلستان میباشد و حجم نمونه تحقیق با استفاده از جدول مورگان ۲۱۴ نفر در نظر گرفته شده است. جمع آوری دادهها در این پژوهش به روش میدانی و ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه بوده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ تعیین گردیده است. برای بررسی و تحلیل فرضیهها تحقیق از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزاراسمارت پی ال اس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نتایج این مطالعه نشان میدهد که مدیریت راهبردی منابع انسانی به طور مستقیم بر کاهش شکستن قوانین و افزایش رضایت شغلی کارکنان در صنعت برق تأثیر دارد. تأثیر منفی مدیریت راهبردی منابع انسانی بر قانونشکنی نشان میدهد که پیادهسازی استراتژیهای مؤثر در حوزه منابع انسانی میتواند رفتارهای غیراخلاقی و ناسازگار را کاهش دهد. همچنین، مدیریت راهبردی منابع انسانی با بهبود شرایط شغلی، رضایت کارکنان را افزایش میدهد. از سوی دیگر، رهبری خدمتگزار نیز هم در کاهش شکستن قوانین و هم در بهبود رضایت شغلی نقش مهمی ایفا میکند. جالبتر اینکه، رهبری خدمتگزار بهعنوان تعدیلگر، اثرات مدیریت راهبردی منابع انسانی را در هر دو متغیر قانونشکنی و رضایت شغلی تقویت میکند. این نشان میدهد که ترکیب رویکردهای راهبردی در مدیریت منابع انسانی با سبک رهبری خدمتگزار میتواند به تقویت نظم سازمانی و رضایت کارکنان کمک کند.